نقش والدین در سلامت روان فرزندان

رابطه افقی به جای رابطه عمودی - نقش والدین در سلامت روان فرزندان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقش والدین در سلامت روان فرزندان

رابطه افقی به جای رابطه عمودی

یکی از تدابیری که در جهت بهبود ارتباط نوجوان و والدین باید در پیش گرفت، تغییر چهاچوب روابط این دوره است. والدین با کودکان رابط‌ای آمرانه دارند که در برگیرنده‌ای دستورهای مشخصی از انظباط و رعایت موازین اخلاقی است. لازمه برقراری این نوع رابطه، آن است که والدین در موضع بالا و حاکمیت قرار گرفته و کودک در موقعیت کسی که دستورهای مشخصی را دریافت می‌کند، واقع می‌شود و به عبارت دیگر رابطه خانه و کودک رابطه‌ای است عمودی، یعنی مشتمل بر ارتباط‌های دستوری و تحکمی که از بالا به پایین اعمال می‌شود. لکن این چهارچوب در دوران بلوغ درهم میریزد و رابطه موجود به رابطه مطلوب که رابطه‌ای افقی است، تغییر می‌یابد. والدین به عوض اینکه از موضع بالابه پایین برخورد کنند، خود را در سطح مساوی نوجوان حویش قرار می‌دهند و رابطه به جای آنکه دستوری و چکشی باشد، رابطه‌ای است به اساس همدلی، تفاهم و درک وضعیت نوجوان، که مطلوبترین نوع چهارچوب ارتباطی محسوب می‌شود؛ نوجوان به جای اینکه والدین را در موضع بالاتر از خود و دست نیافتنی احساس کند آنها را در کنار خود می‌یابد. برای رسیدن به این منظور، لازم است لحن گفتار و سخنان والدین نیز تغییر یابد، اگر قبلاً جملات، روخ دستوری و آمرانه داشت، هم اکنون انعطاف خاصی در کلمات و جملات آنان مشاهده می‌شود. مهم‌ترین اثر این نوع برخورد این است که نوجوان خود را در رویارویی با خانواده احساس نمی‌کند، بلکه آنها را دوستان همدل، همراه و صمیمی می‌یابد که می‌تواند روی این دوستس حساب کند.[1]

 9/5- پرهیز از خشونت و تنبیه بدنی

متأسفانه بیشتر خانواده‌ها فرزندان ساکت و آرام می‌خواهند و در دوره جوانی و نوجوانی که اساساً سن مخالفت است، تحمل نوجوان و رفتارهای او برایشان بسیار گران می‌آید، در جالی که علاوه بر این واقعیت روانشناختی، که دوره نوجوانی و جوانی، دوره‌ای است که باید در انتظار که باید در انتظار و شاهد رفتار پرخاشگرانه فرزند بود، اساساً زمانی رشد صحیح ممکن است که برای فرزند امکان بدرفتاری وجود داشته باشد. «کودکی که هرگز عمل نادرستی را انجام نداده، به لحاظ آسیب‌شناسانه پرکنترل خواهد بود. از بین بردن به زور بدرفتاری نیز امکان رشد مستقل را ازبین حواهد برد. ر این معنا بدرفتاری کودک بهایی است که باید به خاطر امکان تحمل شخصی پرداخت».[2]

یکی از علت‌های بکارگیری روش‌های آسیب‌زا توسط والدین و مربیان ممکن است بروز حالت‌های هیجانی کنترل نشده باشد؛ برای مثال اگر مربی در حالت هیجانی خشم قرار بگیرد، از حالت عادی خارج می‌شود و با این که با اصول و روش‌های درست تربیت آگاهی دارد، ممکن است به روش‌های نادرستی مانند پرخاشگری، ناسزا، تهمت، تحقیر، زورگویی و در نهایت ضرب و شتم روی آورد؛ به همین دلیل است که در روایات از ادب کردن به هنگام غضب نهی شده است: «نهی رسول الله(ص) عن الادب عند الغضب.[3]؛ رسول خدا از ادب کردن به هنگام غضب نهی فرمودند. علی(ع) فرمودند: «لا ادب مع الغضب»[4] با خشم و غضب تأدیب صورت نمی‌پذیرد

علت این نهی ممکن ایت دو چیز باشد: یکی این که در حالت غضب، تأدیب کارآیی خود را از دست داده جای خود را به روش‌های آسیب‌زا و غیر مجاز می‌دهد. و دیگر این که تأدیب در این حالت جنبه الهی و اصلاحی نخواهد داشت؛ چرا که مربی در این حالت، برای تشفی و آرامش دل خود به تأدیب روی می‌آورد، نه برای اصلاح و تربیت.[5]



[1]   ر. ک. شرفی، محمدرضا، دنیای نوجوان، ص306.

[2]   - فقیهی، علینقی، جوان و آرامش روان، ص92.

[3]   - همان، به نقل از: بحار الانوار، ج79، ص102، ح2.

[4]   - همان به نقل از: غرر الحکم و درر الکلم، ح69.

[5]   - ر. ک. قایمی مقدم، محمد رضا، روش‌های آسیب‌زا در تربیت، صص 170 و 171.


ارسال شده در توسط محمد نعیم اکبری