نقش والدین در سلامت روان فرزندان

هماهنگ نبودن والدین در ارتباط با کودک - نقش والدین در سلامت روان فرزندان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقش والدین در سلامت روان فرزندان

هماهنگ نبودن والدین در ارتباط با کودک

 پدر و مادر باید قبل از فرزند دار شدن به خیلی از مسایلی مربوط به فرزندان آگاهی قبلی حاصل نمایند و با آمدن فرزند به دنیا باید به الگوى حق و صواب گردن نهند از جمله مسأله هماهنگی و همدلی و همراهی آنان است که خیلی اهمیت دارد. اما اگر پدر، یک روش را در پیش گیرد و مادر روش ضد آن را، فرزند سردر گم می شود و آسیب می‌بیند. کودکی که در برابر توبیخ مادر با حمایت پدر روبرو می شود، در انجام آن کار راغب‌تر می‌شود و یکی از عوامل عمده عصبانیت و کج‌خلقی و نق‌ زدن‌های فرزندان ریشه در این موضوع داردکه پدر یا مادر در برابر گوشزد یا تنبیه یکی از والدین، خویشتن‌داری لازم را به خرج نمی‌دهد و جانبداری بی‌موقع موجب گستاخی کودک می‌شود[1]

اگر والدین رابطه شاد و محبت‌آمیزی با هم داشته باشند، کودک هم یاد می‌گیرد که به دیگران محبت بورزد و در کارها با دیگران تفاهم و مشارکت داشته باشد. در این صورت هماهنگی و همیاری برایش آسان خواهد بود. احترام پدر و مادر نسبت به یکدیگر سبب می‌گردد که فرزندان هم نسبت به همدیگر و نیز به والدین احترام بگذارند. والدین باید شنوندگان خوبی برای فرزندانشان باشند، زیرا آنان در مدرسه، فرصت کافی برای این که بتوانند همه نظرات و ابتکارات خود را ابراز نموده و احساسات و عواطف خود را تخلیه کنند، ندارند.[2]

تأثیر جدایی والدین بر فرزندان

بحث طلاق ازین جهت در این فصل قرار گرفت که والدین قبل از بچه دار شدن شناخت کافی از همدیگر پیدا نموده و بعد از تعیین مسیر زندگی اقدام به بچه‌دار شدن نمایند، چنانچه از ادامه زندگی ناامید باشند و یا امید کافی به ادامه آن نداشته باشند، خوب است فرزندی به دنیا نیاورند؛ زیرا فرزندان طلاق با مشکلات روحی و روانی عدیده‌ای مواجه بوده و تغییر در وضعیت خانواده، بویژه جدایی والدین مشکلات بزرگی در چگونگی رشد فرزندان به وجود می‌آورد. در مورد پسران ممکن است این مشکلات تا حد رفتار ضد اجتماعی از قبیل دزدی، مدرسه‌گریزی، گرفتاری به مواد مخدر، ضدیت با علم، فرهنگ و هنر و پرخاشگری نسبت به دیگران گسترش یابد؛ در مورد دختران نیز ممکن است این امر به فساد و کینه ورزی‌های شدید و بدزبانی و بدخواهی منجر شود.[1]

مادر نخستین گذرگاه کودک به زندگی اجتماعی است. کودکی که هرگز با مادر یا کسی که جانشین او باشد مربوط و متصل نمی‌شود از زندگی سالم محروم خواهد شد و این مادر است که باید احتیاجات کودک را دریابد. مطالعاتی که روان‌پزشکان کودک در باره ناراحتی‌ها و اختلال‌های عاطفی کودکان به عمل آورده‌اند نشان می‌دهند که علت بیشتر آن‌ها محرومیت مادری است. چناچه در جنگ جهانی اول هزاران پدر و مادر جوان در اثر ابتلا به بیماری آنفلوانزا جان سپردند و کودکان خردسالشان را به موسسات تربیتی بردند، بیشتر این کودکان بدون علت بدنی و در نتیجه فقدان مهر و نوازش به اصطلاح دق کردند. مطالعات متعدد در مورد کودکان دوساله و پایین‌تر نشان داده‌اند که این قبیل اطفال وقتی از مادرشان جدا شوند یعنی احتیاج تعلق خاطرشان ارضا نشود به اضطراب و آشفتگی دچار می‌شوند که به صورت واکنش‌ها و پاسخ‌های ناسازگار از آن‌ها تعبیر می‌کنند از قیل داد و فریاد، کج خلقی و بی‌عاطفگی یا خونسردی افراطی همراه با کناره‌گیری. اثرات ناگوار محرومیت از مهر و محبت مادری را می‌توان چنین خلاصه کرد: کندی در سخنگویی، پایین آمدن بهره هوشی، کاهش میزان جنب و جوش، کندی در رشد بدنی، کم‌عمقی واکنش عاطفی، پرخاشگری و اختلال حواس، آسیب‌دیدگی استعداد تفکر انتزاعی، و ناشایستگی برای پدری و مادری و مسامحه در باره فرزندان.[2]

 



[1]   - سیف و دیگران، روانشناسی رشد، ج1، ص46.

[2]   - ر . ک. احمدوند، همان، صص229 و 230.



[1]   - ر.ک. عطاری کرمانی، این گونه فرزند تان را تربیت کنید، ص8.

[2]   - فرهادیان، رضا، آنچه والدین و مربیان باید بدانند. ص50.


ارسال شده در توسط محمد نعیم اکبری