مادر در این دوران باید علاوه بر بهداشت جسمانی به بهداشت روانی خود نیز توجه کند و از محیط آرام و پرنشاط برخوردار گردد، زیرا تنشهای روانی و تألمات روحی تأثیر بد بر جنین میگذارند. در این دوران وظیفه پدر حساس و خطیر است. او باید توجه داشته باشد که علاقه و عاطفه مادر نسبت به کودکی که در وجود خود میپروراند از عواطف همسرش نسبت به وی تأثیر میپذیرد. مادرانی که در ارتباط با همسران خود از جهات روحی و عاطفی ارضاء میشوند، بهتر میتوانند کودک خود را در لحظات اولیه زندگیاش از چشمه جوشان عواطف خود سیراب سازند و زمینه را برای پیدایش کودکان سالم و متعادل فراهم آورند. مشکلات خانوادگی و احیانا درگیریهایی که ممکن است میان زن و شوهر وجود داشته باشد، اثرات نابجا بر جسم و روان کودک دارد و کودک را در گامهای نخست پرورش دچار مشکل میکند.
در تعالیم دینی ما توصیه شده است که مادر در دوران بارداری مراقب شرایط روحی و معنوی حاکم بر خود باشد و از یاد خدا و تلاوت آیات قرآن و انس با کلام الهی غفلت نکند؛ زبرا تقویت حالات روحانی در مادر علاوه بر تأمین آرامش روحی در وی، به القاء این نور معنوی در جنین نیز میانجامد و زمینههای روحانی را در او تقویت میکند، توجه مادر به فرزند در دوران بارداری با چنان هیجانات حاد عاطفی همراه است که تأثیر حالات روحی او را بر جنین بسیار تشدید میکند.[1]
به نظر متخصصان بهترین سن یرای مادر شدن میان 22 و 29 سالگی است که رحم از رشد و نمو کامل برخوردار است و از لحاظ فیزیولوژیک بهترین زمان برای بچهدار شدن است. در مادران کمسال، غالباً هورمونها رشد و نضج کافی ندارند. از این رو احتمال تلف شدن بچههای شان بیشتر است. برای مردان بین 30 و 60سالگی بهترین دوران تولید بچه است.[2]
سن مادر از عوامل مؤثر بر رشد جنین است . سنین مناسب آبستنی حدود 20 تا 30 سالگی است و قبل و بعد از آن احتمال عوارضی مانند نشگان داون، هیروسفال، لبشکری، شکاف کام وبیماریهای قلبی را در نوزاد افزایش میدهد.[3]
نوع غذا از لحاظ ترکیب ویتامینی و کیفیت تغذیه مادر مخصوصاً در نزدیکیهای تولد در رشد و نمو جنین بسیار مؤثر است. مادرانی که در کم و کیف غذای خود دقت نمیکنند از ویتامینهای لازم برای رشد سالم جنین محروماند یا خود را محروم میکنند، به حفظ تعادل غذایی از لحاظ ویتامین توجه ندارند، یا به موقع و بقدر کافی غذا نمیخورند به احتمال زیاد فرزندان ناسالمی به دنیا خواهند آورد. چون جنین از خون مادر تغدیه میکند لذا غذای مادر باید از لحاظ ویتامینها و مواد پروتینی کامل و کافی باشد.[4] تحقیقات نشان میدهد سوء تغذیه شدید مادر علاوه بر این که ممکن است در رشد جسمی کودک تأثیرات منفی بگذارد، در رشد ذهنی او نیز اختلال ایجاد میکند(باتیا، کاتیار و آپاسول، 1979؛ کراویوتو و دلیکاردی، 1978؛ کتز و دیگران، 1975؛ مت کافی 1978).[5]
علاوه بر این که تغذیه مادر از نظر کم و کیف خوب باشد، باید حلال بوده و از غذاهای حرام و شبهناک پرهیز نماید. چون لقمه حرام در طفل اثر مى گذارد کسب الحرام یبین فى الذریة» امام صادق علیه السلام فرمود : در آمد حرام در اولاد اثر مى گذارد - یعنى پدر و مادر باید مراقب باشند، که غذاى حرام نخورند وگرنه نطفهاى که با غذاى حرام درست شده و یا جنینى که با غذاى حرام تغذیه شده باشد، در فرزند اثر نامطلوب باقى مىگذارد.[6]
حالات هیجانی مادر مانند ترس، خشم، اضطراب، نفرت و امثال آن با تأثیر بر اعصاب خودکار و آزاد شدن موادی چون استیل کولین و اپینفرین و ورود به جریان خون مادر، از جفت گذشته، به جنین میرسد و رشد او را مختل میکند. فشار روانی به انفعالات زیستی و ترشح هورمونها منجر میشود و ازین طریق ضربان قلب و فعالیت فیزیولوژیک جنین را تحت تأثیر قرار میدهد.[7]
حالات و روحیات مادر در روان طفل اثر مىگذارد. نواقصى که در ساختمان جنین در شکم مادر پدید مىآید، منحصر به ضایعات جسمانى نیست، بسیار اتفاق مىافتد که فرزند در رحم مادر دچار عوارض روانى و انحرافهاى معنوى مى شود که ظاهرا ناپیداست، ولى مادر زمینههاى آن را در فرزند آماده نموده و بچه با وضع اسرارآمیزى با همان زمینهها و شرائط شکل مىگیرد و پس از ولادت و گذشت زمان تدریجا آن اسرارنهفته را آشکار مىکند.[8]
شاید یکى از رموز دستورات دینى به اینکه همسرى انتخاب کنید، که اخلاق و دین داشتهباشد و از ازدواج با زن احمق بپرهیزید که فرزندش ضایع است، در همین نکته نهفته باشد،مادر فقط بدن و جسم طفل را پرورش نمىدهد، بلکه صفات اخلاقى بسیارى از مادر بهفرزند سرایت مىکند. مادر در دوران باردارى، مىبایست از آرامش و اعصاب خوب،برخوردار باشد، هیجانات فوق العاده ترسهاى زیاد، حتى بغض و کینه و حسدهاى شدید وامورى مانند اینها مىتواند در روح و روان و حتى جسم جنین اثر سوء بگذارد. از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله روایت شده است که فرمود: «انظر فى اىشیى ء تضع ولدک فان العرق دساس»ببینید و دقتکنید که نطفه خودتان را در چه محلى قرار مى دهید، که اخلاق سرایت مى کند.[9]
از جمله خصایص طبیعی مادران حامله، سرعت و شدت هیجان و احساسات است؛ بنابراین نامساعد بودن محیط زندگی بر این سرعت و شدت میافزاید و موجب ناراحتی روانی او می شود و این حالت روانی شدیداً و مستقیماً روی جنین اثر میگذارد و خطراتی را برای او بار میآورد و نیز امکان دارد فرزند او از همان دوران کودکی یک فرد هیجانی و عصبیمزاج باشد. به بیان دیگر، فشار روانی مداوم مادر به «اضطرابهای مادرزادی» منجر میشود که رشد پس از تولد کودک را تحت تأثیر قرار میدهد. عواملی که در دوران آبستنی باعث فشار روانی میشوند عبارتند از: - آبستنی ناخواسته یا برنامهریزی نشده./ طفل ناخواسته / نخستین بچه بودن/ خانواده بزرگ/ نداشتن پول و غذای کافی/ نبود مراقبت پیش از تولد/ فشارها و ناراحتیهای بدنی/ ترس از تولد بچه/ کار مادر در دوران آبستنی/ احتمال بدشکل بودن بچه/ کمتر از 18 سال بودن مادر یا بیش از 35 سال داشتن مادر.[10]
در یکی از مطالعات معلوم شد که حرکات بدنی جنینها هنگامی که مادرانشان تحت فشار عصبی بودند صدها بار بیشتر شد(زونتاک1944). اگر ناراحتی مادر برای چندین هفته ادامه مییافت حرکات جنین در تمام طول دوران بارداری به حد بسیار زیادی میرسید. فشار عاطفی مادر باردار در طول مدت، خواه ناشی از مشکلات زناشویی باشد، یا عقاید منفی در مورد بچهدار شدن و یا حوادث ناگوار زندگی، نتایج مداومی برای کودک به دنبال خواهد داشت. نوزادان مادران غمگین و ناشاد احتمال دارد پیش از موعد به دنیا بیایند و یا کم وزن، بیش از حد فعال، تحریکپذیر یا ناآرام باشند و مشکلاتی از قبیل بدغذایی، نیاز شدید به در آغوش گرفتن داشته باشند.[11]
[1] - ر.ک. سادات، همان ، ص24.
[2] - ر.ک. شعارینژاد، روانشناسی رشد، ص177.
[3] - سالاریفر و دیگران، بهداشت روانی، ص309، به نقل از مصباح، علی و دیگران، روانشناسی رشد، ص298 و 302.
[4] - ر.ک. شعارینژاد، همان، ص177.
[5] - پاول منری ماسن و دیگران، ترجمه مهشید یاسایی، رشد و شخصیت کودک، ص80.
[7] - سالاری فر و دیگران، بهداشت روانی، ص309.
[8] - نجفی یزدی، سید محمدد، اخلاق در خانواده و تربیت فرزند، به نقل از: کودک، ص106.
[9] - سید محمد نجفى یزدى، همان.
[10] - رک. شعرینژاد، همان، صص 179-180.
[11] - پاول منری ماسن و دیگران، ترجمه مهشید یاسایی، رشد و شخصیت کودک، ص89.